89/9/26
11:28 ص
آسانترین راه
بعد از این دو مقدمه، میگوییم هیچ کاری در عالم سراغ نداریم که از توجه به سیدالشهدا سلاماللهعلیه راحتتر و آسانتر و در عینحال نافعتر برای همه مردم باشد؛ برای همه مردم، مسلمان، شیعه، سنی، حتی کافر بتپرست و مسیحی و یهودی. در سفری هندوستان بودم. مسئول خانه فرهنگ ایران در آنجا که از فضلای بزرگ است و بیش از سی سال است در هندوستان زندگی میکند و کاملا با فرهنگ و ادیان و زبانهای آنجا آشناست، میگفت: در بین برهمنها3 گروهی هستند که اسم خودشان را «حسینی برهمن» گذاشتهاند؛ برهمنهای عاشق امام حسین. بتپرست است، خدایی قبول ندارد چه رسد به اسلام و پیغمبر، اما افتخارش این است که عاشق امام حسین علیهالسلام است. چرا؟ چون فطرت انسان از ظلم بدش میآید و بالاترین ظلمی که در عالم انسانی سراغ داریم ظلمی است که به سیدالشهدا سلاماللهعلیه شد و از آن طرف آن مقاومت و بزرگواری که ایشان از خودشان نشان دادند. عواطف انسانی را هیچ چیزی بیشتر از این مسایل تحریک نمیکند. حال اگر امام حسین علیهالسلام را به عنوان بنده مقرب خدا بشناسیم که به وسیله او به خدا مربوط میشویم، ازچه راهی بهتر از این میشود با خدا ارتباط برقرار کنیم؟ اگر یک یاالله از یک مصیبتزده آن قدر برایش نافع است، پس این شبانهروزی که مردم در ایام محرم زندگی نمیشناسند - و هستند کسانی که دیگر شادی و لذت و خوشی زندگی و معاشرت خانوادگیشان را هم فراموش میکنند- این چهقدر برایشان فایده دارد؟ چنین ارتباطی از چه راه دیگری پیدا میشود؟ آیا جا ندارد که بگوییم ثواب یک یاحسین گفتن از هزارها عبادت شبانهروزی بیشتر است؟ بنابراین نباید تعجب کرد که خدا از روی لطف، به واسطه سیدالشهدا و توسل به آن حضرت راهی برای ارتباط ما به سوی خودش قرار داده است.
بداندیشی عامل فریب شیطان
البته متأسفانه گاهی گوشه و کنار بداندیشیهایی هم وجود دارد که خیلی خطرناک است و بعضی از جوانهای ما هم که به مذهب خیلی اظهار علاقه نمیکنند برای همین تصورات غلط است. برخی خیال میکنند خدا آمده دینی تشریع کرده است و چیزهایی را واجب و چیزهایی را حرام نامیده است و امام حسین العیاذبالله هم آمده دکانی در مقابل خدا درست کرده است! خدا میگوید برو نماز بخوان، عبادت بکن، گناهان کبیره نکن. امام حسین علیهالسلام میگوید هر کاری میخواهی بکن، یک قطره اشک بریز همهاش درست میشود؟! این تصور تصور باطل و ویرانکنندهای است. این خیال، کسانی را از دین زده میکند و عامل فریب شیطان است. حسینی که افتخارش این بود که در راه خدا فدا شود و نماز را در جامعه احیا کند چگونه میگوید حالا نماز نخواندی اشکالی ندارد، یک قطره اشک بریز برایت درست میکنم! پارتیبازی میکنیم! این تصور غلط است. بله اگر کسی با همان روحیه بندگی و سرشکستگی، گناه کرده اما دید ایام عاشوراست به مجلس سیدالشهدا رفت و عزاداری و گریه کرد چون سیدالشهدا بنده محبوب خداست محبتش را نسبت به خدا زنده میکند و این حال همراه با توبه و پشیمانی از گناهان است. این حال همه گناهان را میپوشاند. بله یک گریه برای امام حسین میتواند همه دردها را علاج کند اما نه هر گریهای. ابنسعد هم برای سیدالشهدا گریه کرد. وقتی حضرت زینب سلاماللهعلیها به گودی قتلگاه آمدند و گفتند «اما فیکم مسلم؛ آیا در میان شما مسلمانی نیست؟» عمرسعد هم به گریه افتاد، و نظیر این گریهها بسیار است. درباره معاویه لعنةاللهعلیه گفتهاند بعد از شهادت امیرالمومنین علیهالسلام گاهی به علاقهمندان ایشان میگفت: از صاحبتان برایم تعریف کنید. آنها هم که منتظر فرصت بودند عاشقانه مداحی علی علیهالسلام میکردند. گاهی معاویه به گریه میافتاد و میگفت: راست گفتی ابوتراب همین طور بود. ولی این گریه برای معاویه فایدهای داشت؟! گریه برای سیدالشهدا میتواند اثر داشته باشد، اما بشرطها و شروطها. صرف جاری شدن اشک که اثری ندارد. بعضیها هستند هر حادثه رقتآوری ببینند اشکشان جاری میشود؛ اینکه هنری نیست. گریهای مطلوب است که از روی معرفت باشد؛ از آن جهت که امام حسین علیهالسلام بنده خاص خداست، کسی است که میخواست همه انسانها را از بدبختی نجات بدهد؛ انسانهای بیچارهای اینگونه با او معامله کردند؛ پا به بخت خودشان زدند و این چنین عامل سعادتشان را از دست دادند. چه قدر حماقت کردند.
نمونهای از برکات سیدالشهدا
پاسخ این پرسش که چگونه میشود گریه برای سیدالشهدا این همه اثر داشته باشد یا زیارت سیدالشهدا از حج و عمره بالاتر باشد این است که اینها از آثار عشق به حسین است که این عشق جلوهای از عشق به خداست. یا از ابتدا به عشق خداست و در عشق به امام حسین علیهالسلام ظهور پیدا کرده، و یا همین عشق موجب شده که انسان با خدا ارتباط پیدا کند، اما هر گریهای در هر جایی با هر رقتی باشد این اثر را ندارد. ما اصل این مطلب را باید بپذیریم سعی کنیم معرفت و محبت و عشقمان را به سیدالشهدا از آن جهت که بنده عزیز خداست تقویت کنیم. آن وقت این امر خود به خود باعث میشود که در سایه زیارت و علاقه به سیدالشهدا و بردن نام و گریه و عزاداری کردن برای ایشان محبت ما به خدا زیاد بشود و اصل سعادت هم همین ارتباط با خداست. همه چیزهای دیگر به این عنوان در دستگاه ارزشی الهی معنی پیدا میکند و عشق به سیدالشهدا چون بهترین راه برای ارتباط با خداست ارزشش از همه چیز بیشتر است.
سعی کنیم انشاءالله از برکات این رحمت واسعه الهی - که در این عالم بزرگراه رحمتی از این وسیعتر پرحجمتر و پرجاذبهتر سراغ نداریم- استفاده کنیم. یکی از برکات این رحمت الهی همین انقلابی است که در عالم بینظیر است و این همه برکات به واسطه آن جاری شده، آنچه کشور ما را از آن ذلت نوکری آمریکا، به این عزت رسانده همه به برکت نام سیدالشهداست. اگر نام امام حسین علیهالسلام نبود ـ به فرمایش امام اگر محرم و صفر نبود ـ هرگز این انقلاب پیروز نمیشد. دلیلش هم این است که این راه است که میتواند عواطف انسانی را در جهت خدا سوق بدهد؛ هیچ راه دیگری مثل این راه نیست. هیچ عبادتی چنین اثری ندارد که قلب انسان را به طرف خدا تحریک کند، و همه ارزشهای ما از اینجا سرچشمه میگیرد که رفتار ما، دل ما، عشق ما، علاقه ما و توجهات ما به طرف خدای متعال منعطف شود. چون این راه بهترین راه برای این ارتباط است ارزشش از همه چیز دیگر بیشتر است. یک زیارتش، گاهی اثر یک سلامش میتواند از سالها عبادت، عبادت دیگرانی که امام حسین را نشناختند بیشتر باشد. کسانی هستند که سالها غرق گناهان نگفتنی بودند ولی عشق امام حسین باعث نجاتشان شد و در سایه آنها دیگران هم نجات پیدا کردند.
مرحوم طیب و عشق به امام حسین علیهالسلام
مرحوم طیب ـ خدا انشاءالله درجاتش را عالی کندـ اعمال ظاهریاش خیلی مقبول نبود یک داشی بود، ولی دهه محرم که میشد همه چیز عوض میشد. ورق برمیگشت همه گناهان تعطیل میشد فکر دنیا و دنیاداری و پول جمع کردن و این حرفها فراموش میشد. دستهای که طیب در تهران راه میانداخت بینظیر بود. خرجی که میداد بینظیر بود. یک پهلوان یک داش میدانی. از طرف شاه او را گرفتند و محکوم به اعدام شد. عشق امام حسین کارش را به این جا رساند که وقتی از طرف شاه به او پیشنهاد کردند که تو فقط بگو من از خمینی پول گرفتم و این کار را کردم. گفت: من اعدام را بر این خیانت ترجیح میدهم. من به دین و سیدالشهدا خیانت نمیکنم. هر کار میخواهید بکنید. هر چه واسطهها و دیگران به او گفتند: شوخی نیست این چوبهدار است. گفت این کار از من نمیآید من اگر هر گناهی کردم به دینم و به امام حسین خیانت نمیکنم. اعدامش کردند. مایه نجات و سعادت او چیزی نبود جز عشق امام حسین علیهالسلام. ببینید چه کیمیایی است. حالا این یکی دو تا نمونهاش است؛ صدها و هزارها از این نمونهها هست.
پس ما باید اولا قدر این رحمت الهی را بدانیم. سبک نشماریم. در هر جایی هر چند دو سه نفر باشند بنشینند تا نامی از سیدالشهدا برده بشود و برای حضرت گریه کنند که در آن جا عنایت آقا امام زمان عجلاللهتعالی فرجه و فاطمه زهرا سلاماللهعلیها خواهد بود. تجربههای فراوانی شده، اینها را غنیمت بشماریم و این سرمایههای عظیم را با یک شبهه راحت از دست ندهیم. اصلا مقیاس ما برای ارزشیابی غلط است. آن مقیاسی که خدا برای ارزشیابی دارد با مقیاسهای ما تفاوت دارد. آن خلوصی که خدا در سیدالشهدا سلاماللهعلیه دید اگر همه گناهکاران را به برکت او بیامرزد هیچ تعجبی ندارد. همه مهمان او بشوند. آن قدر پیش خدا مقام دارد که به خدا بگوید همه را میخواهم مهمانی کنم هیچ تعجب نکنید؛ البته حکمت الهی سر جای خودش هست یعنی هر کسی هر کار خیری کرده متناسب با خودش پاداش خواهد برد، اما نهایتا اگر همه دوستان امام حسین علیهالسلام روز قیامت آمرزیده شوند تعجب نکنید. البته ممکن است شرایطشان در عالم برزخ تفاوت بکند یا مقاماتی که به آنها داده میشود خیلی متفاوت باشد اما اگر کسی بگوید هر که محبت حسین در دلش باشد روز قیامت آمرزیده میشود تعجب نکنید.
پروردگارا تو را به حقیقت سیدالشهدا قسم میدهیم معرفت ما را به اهلبیت زیاد بفرما.
محبت آنها را در دل ما ثابت بدار.
خدایا ما را از کارهایی که باعث میشود که محبت اهلبیت در دلمان ضعیف شود حفظ بفرما.
پرودگارا قلب مقدس حضرت ولیعصر ارواحنا فداه را از همه ما خشنود بفرما.
ما را با نام حسین زنده بدار و با نام حسین بمیران و با حسین محشور بفرما.
روح امام راحل را در این ایام مهمان سیدالشهدا قرار بده.
شهدای ما را با شهدای کربلا محشور بفرما.
عاقبت امر ما ختم به خیر بفرما.
سایه مقام معظم رهبری را بر سر همه ما مستدام بدار.
و عجل فی فرج مولانا.
1 . زلزال، 8-7.
2 . قدر، 3.
3 . هندوها طرز فکرشان کاستی (طبقاتی) است انسانها را در جامعه به چند طبقه تقسیم میکنند و معتقدند این طبقهها ذاتی است و قابل تغییر نیست. بالاترین طبقه اجتماع برهمنها هستند که سلاطین و علما و وزرا و بزرگان از آنهایند تا به طبقه پایین میرسد که نجسها هستند. نجسها کسانی هستند که اگر در ظرفی غذا بخورند، دیگری حق ندارد از آن ظرف غذا بخورد، معمولا اینها غذاهایشان را در برگ درخت موز میریزند تا وقتی غذایشان را خوردند آن را دور بیاندازند. جمعیت عظیمی از هندوستان از نجسها هستند.
این هم لینکهای فایل صوتی:
منبع: پایگاه اطلاع رسانی علامه محمد تقی مصباح یزدی
پیام رسان